آینه‌عبرت

قل سِیرُواْ فِی‌الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ کَیْفَ‌کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ

آینه‌عبرت

قل سِیرُواْ فِی‌الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ کَیْفَ‌کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ

رهبر معظم انقلاب:
در باب اصل مسأله‌ی تاریخ، باید بگوییم که تاریخ چیز مهمی است. تاریخ را به‌عنوان یک چیز کوچک یا حاشیه‌یی نباید خیال کرد؛ تاریخ واقعاً مهم است. تاریخ، درس و گنجینه‌ی اطلاعات ما از گذشته‌ی بشریت است؛ سرگذشت ماست. مگر میشود نسبت به تاریخ بیاعتنا بود؟ همه‌ی علوم و همه‌ی معارف و همه‌ی تلاشهای بشری و همه‌ی آنچه که امروز در این صحنه‌ی عالم وجود دارد، فقط زمان حال است؛ میلیونها برابرِ این تلاشها در گذشته انجام گرفته است. سرگذشت اینها، یعنی تاریخ. بنابراین، تاریخ چیز کم‌اهمیتی نیست؛ واقعاً نباید به‌عنوان یک چیز حاشیه‌یی به آن نگاه کرد.
.( بیانات در دیدار اعضای گروه تاریخ صدای جمهوری اسلامی ایران‌ - 1370/11/08)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتوای تاریخی_میرزای شیرازی_انگلیس_عدم اعتماد» ثبت شده است

رضاشاه و مقابله با روحانیون پیشتاز؛ قیام حاج آقا نورالله

علما و روحانیون مبارز در طول تاریخ همیشه در صحنه حاضر بودند و در مقابل استعمارگران انگلیسی و آمریکایی، ایستاد‌ند تا کشور زیر سلطه بیگانگان نرود و همواره در جبهه داخلی روشنگر و آگاهی بخش مردم بوده، توانستند در مقابل استبداد حاکمان زورگو بایستند و از مردم و دین‌شان پاسداری کنند. حاج آقا نورالله یکی از این علمای تأثیرگذار در دوران مشروطه و پهلوی محسوب می‌شود. وی علاوه بر کارهای مبارزاتی توجه ویژه‌ای به اقتصاد مقاومتی داشت و معتقد بود ما توانایی داریم کالا تولید کنیم و از محصولات وطنی خود استفاده ببریم. در اینجا سعی می‌شود گوشه‌ای از اقدامت مبارزاتی حاج آقا نورالله علیه استبداد و استعمار و راهکارهای اقتصادی وی را بیان کنیم.

 

دربار پهلوی به‌خوبی می‌دانست که هدف حاج‌آقا نورالله چیزی جز سرنگون ساختن حکومت رضاخان نیست. هم‌چنین رژیم می‌دانست که ایشان رهبر و قلب ­تپنده‌­ی این قیام هست و هیچ‌چیز نمی‌تواند او را ساکت نماید، به همین جهت تصمیم به ترور حاج آقا نورالله می‌گیرند اگرچه چند سال قبل اقدام به ترور وی کردند ولی موفق نبودند، اکنون به دنبال فرصت مناسب دیگری می‌گشتند.

 

زندگی

حاج آقا نورالله از نوادگان مرحوم کاشف الغطا بود. وی در سال 1287 ه.ق در اصفهان متولد شد. تحصیلات خود را در حوزه­ اصفهان شروع و پس از چندی برای تکمیل درس به عتبات عالیات مهاجرت کرد و در محضر میرزا حسین شیرازی و میرزا حبیب‌الله رشتی به تحصیل پرداخت. وی سپس در سال 1300 ه.ق به اصفهان مراجعت کرد و آنجا علاوه‌بر تدریس، در کنار برادرش آیت‌الله آقا نجفی وارد مبارزه شد. پس از وفات آقا نجفی، رهبری اصفهان به دوش او افتاد و به «آیت‌­الله» مطلق معروف شد.[1] ازآنجاکه حاج آقا نورالله به تأسی از قیام تنباکو و پیامدهای آن شرکت اسلامیه را تأسیس کرد، شرح مختصری از این قیام در ادامه خواهد آمد.

 

 

شاهان قاجار برای اینکه مخارج خوش‌گذرانی و عیش و نوش و سفرهای خود را تأمین کنند از کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه و ... پول قرض کرده و در عوض امتیازهایی به آن‌ها می‌دادند که باعث سلطه هرچه بیشتر آن‌ها بر کشور می‌شد؛ ازجمله این امتیازها، امتیاز انحصار خرید و فروش تنباکو به مدت ۵۰ سال به شخصی به نام تالبوت انگلیسی بود.[2] به‌ موجب این امتیاز کشاورزان ایرانی باید مانند بردگانی برای انگلیسی‌ها کار کرده و آن‌ها محصولات کشاورزان را با قیمت بسیار پایین خریداری می‌کردند. این دوران زیاد دوام نداشت. با هوشیاری علما و آگاهی مردم نسبت این موضوع، مردم دست به اعتراضاتی در شهرهای مختلف ایران زدند و در نتیجه ‌آن، آیت‌الله میرزای شیرازی با فتوای یک‌خطی و تاریخی خود: « الیوم استعمال تنباکو و توتون بأیِ نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است»[3]، ازیک‌ طرف باعث لغو امتیاز ننگین تنباکو شد و از طرفی دیگر با این فتوا سیلی محکمی به گوش انگلیس زد و باعث شد بساط کمپانی انگلیسی از ایران برچید‌ه و سلطه‌ی استعماری به طور موقت از کشور قطع شود. درنتیجه، این قیام بزرگ و تاریخی سرلوحه و موتور محرک سایر قیام‌های و حرکت‌ها و جنبش‌ها در داخل کشور محسوب شد.

 

 

حاج آقا نورالله و تأسیس شرکت اسلامیه

پس از قیام تنباکو، دو مجتهد اصفهانی، حاج آقا نورالله و حاج آقا نجفی به این فکر افتادند که علاوه‌بر نفی کالاها و منسوجات خارجی می‌توان امکانات داخلی را در جهت تولید بسیج نموده و با ابتکار ایرانی به تولید منسوجات پرداخته و ملت را برای حمایت از آن تشویق کرده، ابعاد تحریم کالاهای بیگانه را تحقق بخشید. برای تحقق این امر حاج آقا نورالله معتقد بود « باید اسباب کسب و تجارت داخله را فراهم آورد که از اول صادرات مملکت بقدر واردات باشد.» هم‌چنین می‌گفت: «اگر مسلمین دارای ثروت و مکنت شوند و تجارت و زراعت و فلاحت آن‌ها ترقی کند و فقر و پریشانی آن‌ها رفع شود، البته در کمال خوبی می‌توانند حفظ علم اسلام را نمایند»، آنان با همین رویکرد شرکت اسلامیه­‌ اصفهان را در سال 1316 ه.ق با همکاری جمعی از تجار تأسیس نمودند. استقبال مردم و حمایت مراجع عظام تقلید از کالاها و منسوجات ایرانی باعث رونق شرکت شد و به ‌تدریج حوزه عمل خود را به سایر شهرها و سپس به کشورهای خارجی گسترش داد. این گسترش به حدی بود که روزنامه‌ها و نمایندگان انگلیس، رشد آن را سکته به منافع انگلیس در کلیه‌ منطقه‌ خلیج‌فارس اعلام نمودند.[4]

 

 

حاج آقا نورالله و جنگ اول بین‌الملل

مبارزات مرحوم حاج‌آقا نورالله به دو بخش تقسیم می‌شود: مقابله‌ با قدرت‌های خارجی و مبارزه‌ با استبداد. این دو بخش، کاملاً در زندگی و در مبارزات وی محسوس و قابل‌ تفکیک است؛ لیکن با رضاخان هم که مبارزه می‌کند، گویی برایش کاملاً روشن است که رضاخان پیش کرده‌ همان خارجی است، و در جهت اهداف آن‌ها گام برمی‌دارد و به همین دلیل حاج آقا نورالله با سیاست‌های او مقابله می‌کند.

 

 

در زمان جنگ‌جهانی اول، با وجود اینکه ایران اعلام بی‌طرفی می‌کند ولی مورد اشغال نیروهای متفقین (انگلیس و روس) قرار می‌گیرد. در این هنگام حاج آقا نورالله در قسمت مرکز و جنوب ایران به جمع‌آوری نیرو می‌پردازد. وی در اصفهان به مردم آموزش نظامی داده و هسته‌های فدایی ملی را تشکیل می‌دهد. او همچنین سپس مردان بختیاری و قشقایی را به صحنه نبرد کشانده، با گسترش دامنه قیام، قوای ژاندارمری را نیز به خود ملحق نموده، علیه دول اشغالگر اعلام جنگ داده و اصفهان را تحت تصرف کامل درمی‌آورد. اما با حمله‌ی نیروهای روسی به اصفهان و به توپ بستن این شهر، نیروهای حاج آقا نورالله زیاد نتوانستند دوام بیاورند و حاج‌آقا نورالله به عراق پناه می‌برد.[5]

 

حاج آقا نورالله و رضاخان

به دنبال غروب سلطنت قاجاریه و قدرت یافتن پهلوی اول، سیاست مقابله با روحانیت شدت می‌یابد و نخستین قدم برای دور کردن روحانیت در عرصه سیاسی و اجتماعی، نوسازی دستگاه قضایی بود. علی‌اکبر داور وزیر عدلیه و حقوق‌دان تحصیل‌کرده اروپا مأمور این کار شد.

 

 

وی توانست به‌سرعت حقوق‌دانان نوگرا را به‌جای قضات سنتی بنشاند، قوانین جدیدی را با الهام گرفتن از قوانین اروپایی تهیه کند و در مسائلی چون ازدواج، طلاق و حقوق مربوط به حضانت کودکان ایجاد کند که با احکام شرع مغایر بود. تا پیش از نوسازی دستگاه قضایی کار قضاوت بر عهده روحانیت بود. وی علاوه بر آن، کار ثبت‌ اسناد را که پیش از آن در اختیار روحانیون بود، به وکلای جدید سپرد.

سیاست‌های ضد دینی رضاشاه با واکنش علما همراه شد و حاج آقا نورالله یکی از پرچم‌داران مبارز این عرصه به شمار می­‌رفت که با بصیرت تمام توانست با نهضتی فراگیر علیه سیاست­‌های استبدادی رضاشاه مقابله کند. و نقش روحانیت را در عرصیه سیاست به حاکم وقت نشان دهد.

 

حاج آقا نورالله برای مقابله با رضاشاه و تهیه­­‌ مقدمات درگیری به حرکت معقول و منظمی دست زد و مدت کمی قبل از شروع قیام با تأسیس نوعی تشکیلات نیمه مخفی در پوشش اتحاد اسلام  به این کار مبادرت نمود. اساس‌نامه و مواد این تشکیلات از اصولی منضبط و به‌هم‌ پیوسته درست ‌شده و نشانگر مبارزه ریشه‌ای با نارسایی‌ها و معضلات اجتماعی- سیاسی ایران آن روز است. اهداف نیمه مخفی اتحاد اسلام دقیقاً در مقابله با چیزی قرار داشته که رضاخان ماهیت حکومت خود را بر اساس آن بنا نهاده بود. وی از دو واقعه مهم، بهترین بهره‌برداری را در جهت پیشبرد اهداف خود بر علیه سیاست‌های رضاشاه کرد:

 

1- نظام اجباری

این قانون در خرداد 1304 ش، در زمان ریاست وزرایی رضاخان به تصویب رسید، اما اجرای آن با احتیاط و تأخیر همراه بود تا اینکه در سال 1306 ش استاندار اصفهان، اداره‌ی نظام اجباری را تأسیس و اعلامیه‌ای صادر کرد. انتشار خبر سربازگیری، موجب تشنج و آشوب در اصفهان شده، تظاهرات و تعطیل عمومی آغاز شد و مردم به منزل علما پناه آوردند. علت اعتراض مردم دو چیز بود:

 

  1. چون زندگی مردم یک زندگی کشاورزی و دامداری بود جوانان تنها تکیه‌گاه و نان‌آور خانواده بودند. در صورت اعزام اجباری آن‌ها، نظام اقتصادی خانواده‌ها متلاشی می‌شد.
  2. از لحاظ اخلاقی، نیروی‌های نظامی چنان بدنام بودند که مردم از اعزام جوانانشان به سربازی وحشت داشتند.

 

این دو علت مردم را نگران کرده و به شورش کشاند. مردم معترض به منزل علما هجوم آوردند، اما همه علما می‌گفتند: تا آیت‌الله حاج شیخ نورالله پیش‌قدم نشود، از ما کاری ساخته نیست.

 

2- بخش‌نامه مخبرالسلطنه

در همین اثنا نخست‌وزیر وقت، مخبرالسلطنه، بیانه‌ای را در دوم شهریور بخش‌نامه کرد. این بخش‌نامه نشان‌دهنده سیاست مبارزه با روحانیت و سرکوب کردن آن‌ها توسط دربار بود. هم‌چنین در این بخش‌نامه، امربه‌معروف و نهی از منکر را که ابزار علما برای اعتراض به دولت بود، ممنوع کرد. در این بیانیه آمده بود «چندی پیش به این ‌طرف مشاهده می‌شود که اشخاصی به نام حفظ دیانت و جلوگیری از منهیات، داخل یک سلسله عناوین و اظهاراتی می‌شوند و می‌خواهند به این وسیله اذهان عامه را مشوب ساخته و در جامعه القاء نفاق و اختلاف کنند... دولت اجازه نمی‌دهد خودسرانه به‌صورت موعظه و نهی از منکر و بهانه‌ی تبلیغات مذهبی، نیّات مفسدت‌کارانه و خودسرانه و ماجراجویانه‌ی خود را به جامعه وارد و در اذهان مردم تولید شبهه و نفاق نمایند. این قبیل اشخاص... در حکم مفسدین فی‌الارض محسوب... مستوجب هرگونه تعقیب و تنبیه و مجازات هستند...».[6]

 

 

انتشار این اطلاعیه در سراسر کشور، موجب نگرانی علما شد و فهمیدند که درگیری با روحانیت آغاز شده است. به همین دلیل انتشار این بخش‌نامه فرصت بسیار مناسبی برای هماهنگی و دعوت به قیام همه­‌ی روحانیون ایران را فراهم ساخت. از طرفی قانون نظام اجباری مورد اعتراض مردم بود و انتشار بخش‌نامه مخبرالسلطنه نیز باعث بسیج شدن مردم و روحانیت در یک جبهه شد.  این اعلامیه مبارزه با رضاشاه را جدی کرد و علمای اصفهان به رهبری حاج‌آقا نورالله به این نتیجه رسیدند که برای تعمیم مبارزه باید به قم که مرکز حوزه تشیع ایران است مهاجرت و از آنجا خواسته‌های خود را اعلام کنند. سرانجام در تاریخ 15 ربیع‌الاول از اصفهان عازم قم شدند و در آنجا مورد استقبال آیت­‌الله حائری، زعیم حوزه، قرار گرفتند و پس از استقرار، علمای بزرگ شهرستان‌ها نیز در قم به مهاجرین پیوستند.[7]

 

 

به دنبال این مهاجرت‌ها و قیام سراسری علما، زمینه حرکت بزرگ و اساسی در عزل رضاخان از سلطنت به وجود آمد. دستگاه استبداد در تهران متوحش بود، رضاخان در جمعی از رجال گفته بود: «مدرس کم بود حالا آخوندها هم علیه من به قم لشکرکشی نموده‌اند. با این لشکر چه کنم؟» هم‌چنین در مورد حاج‌آقا نورالله گفته بود: «این قضیه کوچکی نیست، آن اصفهانی آدم خطرناکی است».

 

خواسته‌های مهاجرین

رضاخان برخلاف میل خود گروهی را برای مذاکره با مهاجرین نزد حاج‌آقا نورالله فرستاد تا ببیند درخواست آنان چیست. در ابتدا مردم و روحانیون خواستار الغای نظام اجباری بودند، ولی حاج‌آقا نورالله با درک موقعیت و با وجود نهضت فراگیر، هدف جزئی را نامتناسب دیدند و هم‌چنین برای اینکه ثابت کند، رضاخان به‌هیچ‌وجه اهل منطق و قانون نیست، درخواست‌های اساسی دیگری در شش ماده تنظیم کرد که شامل موارد زیر است:

 

  1. جلوگیری یا اصلاح و تعدیل نظام‌وظیفه؛
  2.  اعزام پنج نفر از علما مطابق « اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه» به مجلس؛
  3. جلوگیری کامل از منهیات شرعیه؛
  4.  ابقاء و تثبیت محاضر شرع؛
  5. تعیین یک نفر به سمت ناظر شرعیات در وزارت فرهنگ؛
  6. جلوگیری از نشر اوراق مضره و خطرناکی که به عناوین مختلف انتشار می‌یافت و تعطیل مدارس بیگانگان.[8]

 

با توجه به اصول شش‌گانه فوق متوجه می­‌شویم که حاج آقا نورلله به خوبی می‌­دانست که در آینده‌ نزدیک تمام قوانین و مقررات اسلامی به‌وسیله پادشاه منسوخ خواهد شد و مجلس به‌صورت آلت فعل و صحنه‌ اجرای نمایش‌نامه‌های دربار درخواهد آمد، قوه قضاییه از میان می‌رود، مهم‌ترین ارگان تربیت یعنی وزارت معارف و فرهنگ در اجرای خواسته‌های خارجیان می­‌کوشد و مبلغ فرهنگ غربی خواهد شد. هم‌چنین توجه به نشریات تحت سانسور شدید دوره پهلوی اول که کاری جز توهین به مقدسات و القای اندیشه‌های صرفاً غربی نداشته‌اند، حاج آقا نورالله را بر آن داشت با مشاهده وضع موجود جامعه درخواست‌های خود را مبتنی‌بر اصلاح این امور تنظیم کند. حاج آقا نورالله به خوبی به اوضاع زمانه­‌ خود آشنا و از روحیات رضاخان آگاه بود. او براساس همین اطلاع درخواست‌هایی از رژیم وقت می‌کند که در صورت اجرا، باعث اصلاح جامعه می‌شد و از طرفی رضاخان مستبد را نیز کنترل می‌کرد.

 

مهاجران از خواسته‌های خود کوتاه نمی‌آمدند. هیئتی که برای مذاکره با علما به قم آمده بودند خواسته­‌های مهاجران را که از جمله انتخاب پنج نفر از علمای طراز اول و نیز این که یکی از آن‌ها باید مدرس باشد، شنیده و انتقال دادند. نخست‌وزیر این پیشنهادها را به عرض شاه رساند و رضاشاه به ناچار موافقت نمود. از طرف علما تلگراف سپاسگزاری به شاه مخابره گردید. دست خط تلگرافی نیز در دلجویی آقایان به تاریخ سی‌ام آذر1306 صادر شد و قرار بر این بود که از طرف دولت لایحه‌ای مقتضی در زمینه‌­ی اصلاحات موردنظر هیئت علما تهیه و به مجلس تقدیم شود. این لایحه از طرف دولت تهیه و به مجلس تقدیم شد، اما قبل از آنکه در مجلس طرح شود، در شب چهاردهم دی‌ماه شیخ نورالله منقلب و درگذشت.[9]

 

مرگ مشکوک

دربار پهلوی به‌خوبی می‌دانست که هدف حاج‌آقا نورالله چیزی جز سرنگون ساختن حکومت رضاخان نیست. هم‌چنین رژیم می‌دانست که ایشان رهبر و قلب ­تپنده‌­ این قیام هست و هیچ‌چیز نمی‌تواند او را ساکت نماید، به همین جهت تصمیم به ترور حاج آقا نورالله می‌گیرند اگرچه چند سال قبل اقدام به ترور وی کردند ولی موفق نبودند، اکنون به دنبال فرصت مناسب دیگری می‌گشتند. برای این عمل دو کار را انجام دادند:

 

 

در اوایل دی‌ماه 1306 باگذشت صد روز از مهاجرت و قیام، مختصر کسالتی بر رهبر قیام عارض شد. در همان روز آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری برای عیادت به منزل حاج‌آقا نورالله رفته و همراه ایشان چند نفر از اطبا نیز آمده بودند. همه­ی آن‌ها متفقاً نظر دادند که مسئله مهمی نیست و عارضه آقا فقط تب و کسالت مختصری است که با استراحت به‌زودی برطرف می‌شود. اما حکومت که هیچ‌کدام از ترفندهایش برای مقابله با قیام به نتیجه نرسیده بود و خطر اوج‌گیری مجدد نهضت با پیوستن مجتهد مشهور آذربایجان (آیت‌الله آقا سید صادق) به حاج‌آقا نورالله را حس می‌نمود، دست‌ به ‌کار اجرای توطئه­ بزرگی شد. روز دوشنبه اول صبح ناگهان مأموران همراه پسر رکن‌الدوله حاکم قم و یک پزشک وارد خانه حاج‌آقا نورالله شدند و گفتند که اعلی‌حضرت برای معالجه‌ شما دستور اعزام پزشک داده‌اند. و بدون اینکه فرصت جواب و عکس‌العمل به ایشان بدهند، پزشک فوری ایشان را معاینه نموده سپس اظهارنظر می‌نمایند که شما به بیماری مالاریا مبتلا شده‌اید، دوای شما تزریق آمپول کنین است و باید هرچه سریع تزریق شود، حاج‌آقا نورالله مخالفت می‌کنند ولی به‌زور  آمپول را به ایشان تزریق کرده و بلافاصله خانه را ترک می‌کنند.

 

در ادامه رژیم برای اینکه اقدامات اولیه و تزریق آمپول را لاپوشانی کند؛ سه نفر از پزشکان تهرانی را از طرف دربار و شخص رضاخان در لحظه جان دادن بر سر بالین حاج آقا نورالله حاضر می‌کند، در حالی که کار از کار گذشته بود و وی به دیار باقی شتافته بود. در نهایت آنها مدعی شدند ما تمام توان خود را برای نجات جان آیت‌الله انجام دادیم، و سرانجام پزشکان علت فوت را مسمومیت اعلام می‌کنند. روشن است که این بخش از جنایت را به حالت انسان دوستانه به نمایش گذارند، به‌نوعی که دربار بتواند از آن کمال استفاده تبلیغاتی را بنماید. روزنامه‌های یومیه‌ تهران خبر اعزام اطبا را از طرف شاه با تبلیغات فراوان و همزمان با خبر شهادت حاج‌آقا نورالله انعکاس دادند. [10]در نتیجه نهضتی که از اصفهان شروع شد و در مدت کوتاهی سرتاسر ایران را به حرکت درآورد و مرجع وقت آیت‌­الله سید ابوالحسن اصفهانی از آن حمایت کرد و می‌رفت که به پیروزی برسد؛ اما با شهادت رهبر نهضت، عقیم ماند و به‌سرعت شایعه شد که پزشکانی که از طرف شاه برای معالجه‌ حاج شیخ نورالله رفته بودند وی را با آمپول از پا درآوردند.[11]

 

  • مهدی پورجعفری صدرآباد

دولت‌مردان قاجار به دلیل بی‌تدبیری و بی‌کفایتی در اداره امور کشور خسارات سنگینی به ایران وارد نمودند. یکی از اقدامات، سفرهای مکرر شاهان قاجار به کشورهای اروپای بود. این مسافرت‌هادر زمانی صورت می‌گرفت که با هزینه‌های سنگینی همراه می‌شد و وضع اقتصادی و معیشتی ایران نابسامان بود و مردم در رنج و سختی، روزگاران خودشان را سپری می‌کردند. ناصرالدین‌شاه سه مرتبه به کشورهای اروپا سفر کرد و در هر سفری امتیازات زیادی به این کشورها ازجمله انگلیس عطا کرد.در سفر اول خود به اروپا در سال ۱۳۹۰ امتیازی به بارون ژولیس رویتر واگذار کرد. موضوع قرارداد ایجاد راه‌آهن از خلیج‌فارس تا دریای خزر بود، اما ایران در مقابل کلیه اراضی موردنیاز، مصالح موردنیازوانحصار بهره‌برداری از معادن زغال‌سنگ، آهن، مس، سرب، نفت و جنگل‌ها و آب‌های ایران و ده‌ها امتیازات دیگر را به رویتر واگذار کرد. علما و روحانیون ازجمله حاج ملاعلی کنی به‌شدت در مقابل این قرارداد ننگین ایستاده و مخالفت نموده وان قرارداد را لغو کردند. باز ناصرالدین‌شاه برای بار سوم عازم اروپا می‌شود ولی شاه تجربه گذشته را داشت که نمی‌توان به انگلیس اعتماد کرد و بی‌اعتنایی به این موضوع وعدم عبرت و بی‌توجهی به این مسئله باز برای تامین هزینه‌های سفر خود و خوشگذرانی ها…به انگلیسی‌هاامتیاز واگذار می‌کند، این بار به پیشنهاد و پادرمیانی امین السلطان،صدراعظم شاه، امتیاز انحصار خریدوفروش تنباکو به مدت ۵۰ سال به شخصی به نام تالبوت انگلیسی قرار می‌دهد؛ که متن امتیازنامه به‌قرار ذیل است.

مینوپل (امتیاز) خریدوفروش و ساختن در داخل و خارج کل توتون و تنباکوی که در ممالک محروسه به عمل‌آورده می‌شود تا انقضای مدت پنجاه سال از تاریخ امضای این انحصارنامه به ماژور تالبوت و به شرکا خودشان مشروط به شرایط ذیل مرحمت و واگذار فرمودیم.۱

مخالفت علما

این قراردادپنجاه‌ساله نه منافع دولت و نه منافع ملت و هیچ منافع دیگر کشور تأمین نمی‌کرد بلکه به استقلال کشور ایران لطمه بزرگی وارد نمودو عزت مردم ایران را زیر سؤال برد.مردم که به دنبال جواب این سؤال بودند که چرا باید خریدوفروش توتون و تنباکو یک کشور در دست فرد خارجی باشد و مردم بل اجبار باید محصولات خود را به یک شرکت خارجی (رژی) بفروشند؟پاسخی دریافت نمی‌کردند. مردمی که سلطه بیگانگان را به هیچ‌وجه پذیرا نبودند  درخواست‌های خود را درتلگراف به شاه به‌صورت واضع بیان کردند (که از واگذاشتن منافع مسلمین به بیگانگان که مخالف قران است خودداری نماید و اگر این تقاضا موردقبول نیایید، خود با اسلحه از حقوق حقه­ی خود دفاع خواهد کرد)۲

مردم که دیدند از طرف درباریان کاری صورت نگرفت به پیشوایی علما و مراجع در بسیار از شهرها ازجمله در شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز و تهران دست به اعتراض زدند اما از جانب حکومت سرکوب می‌شد. شاه و درباریان تلاش می‌کردند که وانمود کنند که این قرارداد به نفع ایران و سبب گسترش تجارت می‌شود و شاه برای توجیه میرزای شیرازی مشیرالوزراه، میرزا محمود خان، کارپرداز دولت ایران در بغداد را به نزد میرزا شیرازی فرستاد و سه مطلب را بیان کرد:

۱-اوضاع زمانه تغییرپیداکرده، برای پیشگیری از تجاوزات روس باید با دول اروپا رابطه برقرار کنیم.

۲-نیازهای کشوری و لشکری، دولت ایران را بران داشت تا برای درآمد، آن قرارداد را منعقد نماید

۳- وقتی دولت لطفی، در حق کسی کرد و به امضای شاه رسید، درشان دولت ایران نیست که این عهده را به هم بزند.۳

میرزا در پاسخ به این اظهارات تلگرافی به شاه ارسال کرد و به‌صراحت اعلام کرد که مفاسد ادامه قرارداد رژی از فسخ ان بیشتر است «مفاسد این امور به‌مراتب اعظم از مفاسد صرف‌نظر از آن‌هاست» میرزای شیرازی معتقد بود که این قرارداد موجب می‌شود تا «کفره را بر وجوه معایش و تجارات آن‌ها مسلط گرداند…رعیت فی الحقیقه خزانه‌ی عامره دولت‌اند بالمره از وجوه تجارت و مکاسب خود، مسلوب الاختیار و مقهور کفار باشند»۴در آخر میرزای شیرازی متوجه شد که دیگر مذاکره فایده‌ای ندارد وآیت‌الله محمدحسن حسینی معروف به میرزای شیرازی که زعامت شیعه را بر عهده داشت فتوای تاریخی خود را ابلاغ کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

الیوم استعمال تنباکو و توتون بایِ نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است.

فتوای تحریم استعمال توتون و تنباکوبه‌سرعت در شهر پخش شد و مردم به تأسی از حکم مرجع تقلیدشان دست از استعمال کشیدند و قلیان‌ها را شکسته و سوزاندند. در پی این حکم بساط کمپانی انگلیسی را از ایران برچیده شد و سلطه‌ی استعماری موقتاً از کشور قطع شد.

 

حرکت میرزای شیرازی دارای ابعاد مختلف است.

اولاً «مبارزه با دستگاه استبدادی سلطنت مطلقه‌ی ناصرالدین‌شاهی بود که در اوج خود هم بود؛ یعنی تا آن روز چهل‌وچند سال بود که آن پادشاه ظالم بر ایران حکومت مطلقه می‌کرد و حقیقتاً هیچ‌چیز هم جلودار او نبود… مثلاً یکی از اهداف ناصرالدین‌شاه – طبق اسنادی که امروز در اختیار هست – این بود که نفوذ علما را در جامعه کم کند» و همچنین«میرزای بزرگ (رضوان‌اللَّه‌علیه) قبلاً یکی، دو نامه به ناصرالدین‌شاه نوشت و او را از این کارها نهی کرد؛ اما او با تعبیرات توهین‌آمیز و سبکی به میرزا جواب داد: شما مشغول درس و کار خودتان باشید؛ به این کارها کاری نداشته باشید! می‌بینید که این عبارت هم عبارت آشنایی است و در طول این صدوچند سال، طرفداران قدرت مطلقه‌ی شخصی، بارها آن را به علما گفتند: بروید مشغول مدرسه و مسجد خودتان باشید؛ به سیاست چه‌کار دارید؟!» ولی فتوای تحریم میرزای شیرازی نشان داد نه‌تنها شاه نتوانسته نفوذ علما را کم کند بلکه با این فتوا و تبعیت مردم از مرجع تقلیدشان قدرت و عظمت شیعه را نشان داده و حتی باعث کاهش قدرت ناصرالدین‌شاه شد.

ثانیاً، «مبارزه‌ی با استعمار و نفوذ خارجی‌ها در این کشور بود در چند سال آخر عمر ناصرالدین‌شاه…کار دربار ناصرالدین‌شاه، امتیاز دادن به این دولت و آن دولت، این کمپانی و آن کمپانی و گرفتن پول و فروختن مملکت شده بود؛ مثل امتیاز رویتر و همین امتیاز تنباکو و غیره! با آن حرکت عظیم میرزا و آن فتوای کوبنده، جلوی این انحصارها و امتیازها و دخالت‌های خارجی هم گرفته شد»

ثالثاً، «مبارزه‌ی با غرب‌زدگانی بود که در همان ایام، تازه شروع به ایجاد جریان‌های فکری در داخل کشور کرده بودند و روی خودشان نام «روشنفکر» گذاشته بودند؛ از قبیل میرزا ملکم خانو امثال او»؛۶ روشنفکرانی که تنها راه سعادت ایران، تقلید و پیروی از فرهنگ غرب می‌دانستند. این‌هانه‌فقط با این حرکت خیانت بارناصرالدین‌شاه مبارزه نکردند، بلکه حتّی خود دلال انحصارات خارجی هم بودند میرزا ملکم خان اولین ایرانی است که به تأسیس لژ ماسونی پرداخت و پدر منورالفکری در ایران لقب گرفته و معتقد است تقلید از مملکت‌داری و نظم دولت‌های غربی بدون دعوت از بانک‌های خارجی و حضور کمپانی‌های غربی در ایران ممکن نیست. او معتقد است بدون کمپانی‌های معتبر، آبادی ایران هرگز میسر نخواهد شد…برای آبادی ایران باید کمپانی از خارج آورد…دولت ایران هرقدرمی‌تواند، به کمپانی خارجه امتیاز بدهد۷. میرزا ملکم مگر ندیده بود که همین انگلیسی‌ها از طریقایجاد کمپانی‌ها در هندوستان به‌تدریج بر تمام کشور هند مسلط شدند و استقلال و آزادی هندوستان را ازآن‌ها گرفته و به یک کشور مستعمره برای انگلیس مبدل کردند و منابع را به تاراج بردند و به یک کشور ضعیف و حقیر مبدل کردند.یکی دیگر از منورالفکران میرزا سپه‌سالار صدراعظم شاه که از شاگردان میرزا ملکم خوان بود تحت تأثیر افکار او قرار گرفت که بعدها با مشورت‌ها ملکم قرارداد ننگین رویتر را منعقد کرد و امتیازات زیادی که می‌توان گفت به تمام منابع ایران از معادن گرفته تا نفت و منابع دریای ایران در به‌واسطه این فرد در اختیار انگلیس قرار گرفت، اگر مخالفت علما و روحانیون و همراهی مردم نبود و اینقرارداد را لغو نکرده بودند ایران عملاًکم‌کم به یکی از کشورهای مستعمره انگلستان تبدیل می‌شود.

یکی دیگر از روشنفکران که شیفته غرب شده بود تقی زاده است که معتقد بود تنها راه پیشرفت ما این است که از فرق سر تا ناخن پا یکسره فرنگی بشویم. این روشنفکرانی که این‌چنین عقایدی داشتند در ارگان‌های مختلف مملکت نفوذ کرده و در خدمت انگلیس بودند و به‌واسطه آن‌هابه‌راحتی به آنچه می‌خواستندمی‌رسیدند؛ اما روحانیت و در رأس آن میرزای بزرگ، این‌گونه قاطع و کوبنده با همه‌ی این‌ها مبارزه کرد؛ این پرچم پُرافتخاری است که میرزای شیرازی آن را بلند کرد و بعد از او این پرچم نخوابیدبا فتوایی میرزای شیرازی سیلی محکمی به انگلیس و روشنفکرانی که همه‌چیز را در غربی شدن می‌دیدند زد.

 

پیامدهای نهضت تنباکو

با انعقاد قرارداد تنباکو مثلقراردادهایسابق هیئتی از انگلیسی‌ها وارد ایران شدند که در شهرهای مختلف سکنا گزیدند.«چنان‌که گفته می‌شود، مجموعاً دو لک نفر زن و مرد که عبارت از دویست هزار باشد از مردم فرنگستان در عرض این هفده ماه در ایران نقل و تحویل دادند»۸.ورود این افراد در ایران به طبع فرهنگ خاص خودشان به همراه داشتند و بانفوذ و رخنه این افراد در شهرهای مختلف علاوه بر خریدوفروش توتون و تنباکوکه جنبه اقتصادی برایشان داشت آن‌ها به دنبال هدف بالاتری بودندکه قصد استحاله جامعه‌ی ایرانی داشتند و با تغیر جامعه اسلامی و مبدل کردن کشور ایران به یک کشوری وابسته وسکولار غیردینیکه از این طریق بتوانند به مقاصد خود راحت تر دسترسی پیدا کنندتا از منابع غنی و نیروی انسانی ارزان، همچنین بازار مصرف مناسب در جهت فروش کالاهای خود بیشترین استفاده را ببرند.

از طرف دیگر با ورود انگلیسی‌ها در ایران بازار فساد و شراب و شراب‌خواری گسترش میابد و بسیار از جوانان مسلمان را در طعمه خود قرار می‌دادند تا دین و دیانت را از آن‌ها بگیرند. نمونه آن

«جمعی از زنان بازیگر و جمعی دیگر از زنان بدکار،مخصوصاً برای ترویج کسب‌وکار خودشان به ایران آمده و به اطراف ممالک محروسه منتشر گشته و در هر بلدی خاصه تهران، چندین بازیگرخانه و فاحشه‌خانه معین داشته و همه‌روزه فوجیاز مسلمانان به دام خود کشیده، مالشان سهل است که عقل و دینشان ربوده رها می‌کردند…»۹ و تنها از طرق مختلف تلاش می‌کردند که جوانان مسلمان را به ابتذال کشیده و با سهولت بیشتری در جهت مقاصد خودشان گام بردارند. یکی دیگر از آثار این قرارداد که

خریدوفروش توتون وتنباکو در انحصار یک شرکت بود کشاورزان مجبور بودند محصولات خود را با نرخ تعیینی از طرف شرکت تحویل دهندکه معمولاً شرکت رژی محصولات را با نرخ بسیار پایین از کشاورزان خریداری می‌کرد که ازلحاظ اقتصادی و معیشتی به‌صرفه نبوده و فشار سختی بر روی مردم وارد می‌شود و مردم دچار فقر می‌شدند؛وده‌ها پیامدهای ناگوار دیگر که این قرارداد ننگین به همرا داشت.

اما از جانب دیگر با فتوا تحریم یک‌خطی‌آیت‌الله میرزای شیرازی آن‌چنان مؤثر واقع شد که شاه را مجبور کند تادستور به فسخ قرارداد رژ یدهد وانگلیس‌هابساط کمپانی خود را از ایران برچیند، این نشان‌دهنده قدرت مرجعیت شیعه و تبعیت شیعیاناز مرجع تقلیدشان است که این‌گونه مردم را متحد و منسجم علیه استکبار بسیج می‌کند تا بنا بر قاعده نفی سبیل، طبق آیه‌ی «و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» که خداوند متعال از مسلمانان می‌خواهد که سلطه‌ی بیگانگان را نپذیرد و زیر بار آن‌ها نرود جامه عمل بپوشانند. با این فتوا و حرکت مردم دشمنان به عظمت و اقتدار شیعه پی بردند و همواره به دنبال دسیسه و اختلاف‌افکنی… هستند تا این اقتدار را کاهش دهند اما موافق نیستند.


 

پی‌نوشت‌ها

۱-شیخ حسن اصفهانی کربلایی، به کوشش رسول جعفریان، تاریخ دخانیه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،تهران:۱۳۸۲، ص ۸۶

۲-حسینیان، روح‌الله، چهارده قرن تلاش شیعه برای توسعه و ماندن، مرکز انقلاب اسلامی، تهران:۱۳۸۷، ص ۲۳۹

۳-همان،ص ۲۵۳

۴-شیخ حسن اصفهانی کربلایی، به کوشش رسول جعفریان، تاریخ دخانیه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،تهران:۱۳۸۲،ص ۱۰۲ و ۱۰۳

۵-همان، ص ۱۳۹

۶-بیانات حضرت آیت‌اللهخامنه‌ای در دیدار جمعی از روحانیون ۱۳۷۰/۱۲/۱۴

۷-پارسانیا، حمید، حدیث پیمانه، قم:دفتر نشر معارف، ۱۳۸۹، ص ۱۸۹ و ۱۹۰

۸-شیخ حسن اصفهانی کربلایی، به کوشش رسول جعفریان، تاریخ دخانیه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،تهران:۱۳۸۲،ص ۸۲

۹-همان،ص ۸۴

۱۰-سوره نساء،آیه ۱۴۱

  • مهدی پورجعفری صدرآباد